جمله پند آموز
همیاری
ارتش تا پیش از انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مجموعهٔ نیروهای
نظامی اطلاق میگردید. هنوز هم دربارهٔ دیگر کشورها به همین معنا به کار
میرود. ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیروهای نظامی
ایران را تشکیل میدهند.
ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. این پسینسازی از این خاستهاست که واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده گرفتهاند.
این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند اما چون با این فن آشنا نبودند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جاافتادن این واژه، در این امر کام یافتند.
نظام یا نیروی نظامی که در بسیاری از کشورها به طور کلی به آن ارتش گفته میشود غالباً سازمانی است که توسط ملت انتخاب و به قدرت میرسد
و معمولاً برای دفاع از کشور (یا حمله به دیگر کشورها) با تهدیدات بالفعل یا بالقوه به وسیلهٔ سلاح میجنگد. نظام، اصطلاحی مشتق از واژهٔ نظم در زبان عربی است. نیروهای نظامی غالباً به عنوان جوامعی درون جوامع دیگر عمل میکنند. این نیروها دارای جوامع نظامی ویژه، سیستم مالی، آموزشی، پزشکی و دیگر جنبههای یک جامعه فعال مدنی هستند.
شغل سربازی به عنوان جزئی از یک گروه نظامی، کهنتر از تاریخ مکتوب است. برخی از تصاویر باقیمانده از روزگار باستان کلاسیک، قدرت و فتوحات رهبران نظامی را به نمایش میگذارند. نبرد کادش در سال ۱۲۷۴ پیش از میلاد یکی از نقاط تعیینکننده در طول دوران حکومت فرعون رامسس دوم بود که بر روی مقبرهٔ وی جشن گرفته میشود. هزار سال بعد نخستین امپراتور چین متحد به نام کین شی هوانگ به قدری مصمم بود تا خدایان را با قدرت نظامی خود تحت تأثیر قرار دهد که به همراه ارتشی از سربازان سفالین دفن شد.[۱] رومیها نیز به امور نظامی توجه زیادی داشتند تا حدی که عهدنامهها و نوشتههای زیادی را در کنار مقادیر انبوهی از کتیبههای گرانقیمت حاکی از پیروزی برای آیندگان به جا گذاشتند.
در عصر حاضر، جنگهای جهانی و درگیریهای بزرگ و بیشمار تغییرات زیادی در شغل سربازی نسبت به دوران باستان به وجود آوردهاند. امپراتوریهای زیادی آمده و رفتهاند؛ دولتها رشد یافته و انحطاط یافتهاند؛ تغییرات اجتماعی هنگفتی رخ دادهاند و نیروهای نظامی همچنان بر روابط بینالملل تسلط دارند. نقش نظام در دنیای کنونی مانند دیگر دورههای تاریخی، نقشی مرکزی است.
اصطلاح نظام برگرفته از واژه نظم در زبان عربی است که اشاره به تشکیلات مرتب و آراستهٔ نیروهای مسلح دارد. از اصطلاحات مرکب با نظام میتوان به پیادهنظام، خدمت نظام، سوارهنظام یا مدرسه نظام اشاره کرد.
واژهی ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. برخی بر این باورند این پسینسازی از این رو انجام گرفته که واژهگزینان این واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده فرض کردهاند. این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند. جواد صبوحی معتقد است که چون آن واژهگزینان با این فن آشنا نبودهاند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جاافتادن این واژه، در این امر کام یافتند.
اما معادل اصطلاح نظام در زبان لاتین militaris است. این واژه به قولی برگرفته از ریشهٔ miles به معنای سرباز و به قول دیگر از ریشه mil-it به معنای حرکت در یک جمع یا توده گرفته شده است.[۴]
اصطلاح نظام به عنوان یک اسم اشاره به کل نیروهای مسلح یک کشور و یا فرماندهان آنها دارد. به طور کلی این اصطلاح به عناصر فیزیکی نیروهای مسلح، کارکنان، تجهیزات و فضای فیزیکی که آنها اشغال میکنند اطلاق میشود.
نظام (نظامی) به عنوان یک صفت به معنی سربازان یا سربازی و همچنین کل نیروهای مسلح است. دبیرستان نظام یا دانشگاه نظامی نمونههایی از این کاربردها هستند. امروزه اصطلاحاتی همچون خدمت نظامی، اطلاعات نظامی و تاریخ نظامی کاربردهای زیادی دارند.
معمولاً از اصطلاح تاریخ نظامی به عنوان تاریخ نبردها و نه صرفاً تاریخ وضعیت نظامی یک دوره برداشت میشود. این اصطلاح تا حدودی با تاریخ جنگها متفاوت است به این شکل که تاریخ نظامی به افراد و تشکیلات جنگی میپردازد و تاریخ جنگها بر روی سیر تحول جنگ تحت تأثیر فنآوری، دولتها و جغرافیا تمرکز میکند.
تاریخ نظامی اهداف متعددی دارد. یکی از این اهداف مطالعهٔ دستاوردها و اشتباهات گذشتگان به منظور تأمین جنگهای آینده است. از دیگر اهداف مطالعهٔ این تاریخ میتوان به ایجاد حس سنت نظامی به منظور خلق همبستگی نظامی اشاره کرد. حتی میتوان یکی از اهداف مطالعهٔ این تاریخ را جلوگیری از وقوع جنگهای محتمل خواند. دانش بشر درباره نظامها محدود به تاریخ مکتوب و شفاهی نبردهای نظامی، نیروهای زمینی، دریایی و هوایی درگیر در آنها است.
به طور کلی دو نوع تاریخ نظامی وجود دارد، هر چند که تقریباً تمام متون، دارای هر دو نوع هستند: تاریخ توصیفی که صرفاً به شرح وقایع درگیریها بدون اشاره به دلایل، اصل جریان، انتها و تأثیراتشان میپردازد؛ و تاریخ تحلیلی که میکوشد توضیحاتی در رابطه با دلایل، ماهیت، انتها و پسآیندهای درگیریها بیان کند تا از دانش درگیریها به طور کلی برداشت علمی کند و از تکرار اشتباهات در آینده جلوگیری به عمل آید. همچنین میکوشد تا در مفاهیم یا روشهای به کارگیری نیروها بهبود ایجاد کند و توجیهاتی برای نیاز به فنآوریهای جدیدتر بیان کند.
هر ملتی در تاریخ بشر، دلایل متفاوتی برای نیاز به نیروهای نظامی داشته است. چگونگی تعریف این نیازها، اساس تشکیلات، تجهیزات و شیوهٔ استفاده از امکانات را مشخص میکند. همچنین این تعریف مشخصکنندهٔ کارکرد یک نیروی نظامی در هنگام صلح و هنگام جنگ است. تمامی نیروهای نظامی، چه بزرگ و چه کوچک، سازمانهای نظامی هستند که باید اعمال مشخصی را انجام دهند و نقشهای خاصی را به عهده گیرند تا شایستگی انتخاب شدن را پیدا کنند. اگر در انجام این مأموریتها شکست بخورند، به آنها نامهایی چون نیروهای شبهنظامی، نیروی پدافند ملی، نیروی مقاومت ملی یا هر گونه نام دیگری که اشاره به وضعیت غیرنظامی دارد اطلاق میکنند. اینها برداشتهای رایجی است که نظام کشور آنها را تعریف میکند.
نیاز یک نیروی نظامی آن است که آن را به شکلی برقرار سازند که توانایی اجرای سیاست پدافند ملی را داشته باشد. با اینکه سیاست ممکن است توسط سیاستمداران یا تحلیلگران سیاسی تعیین شود، در پیادهسازی آن همواره نیاز به دانش کارشناسان ویژه در زمینه کارکردها و شیوههای انجام مأموریتهای نظامی بوده است. اولین مهارت، توانایی تشکیل یک نیروی هماهنگ است که بتواند در هنگامی که از آن خواسته شود بنابر سیاست مقرر عمل کند. بنابراین نخستین مأموریت نظامی تأمین فرماندهی نظامی است. یکی از وظایف فرمانده نظامی آن است که سیاست تعیینشده را به شکل مأموریتها و وظایف نظامی تفسیر کند و آنها را با استفاده از واژههایی بیان کند که توسط افراد تحت امر وی قابل درک باشند. این طرز بیان را در برداشت عامیانه، دستور مینامند. فرماندهی نظامی باعث میشود تا سازمان نظام با تفویض قدرت به ساختارهای سازمانی که ممکن است به بزرگی یک منطقه نظامی و یا به کوچکی یک گروه باشد، مؤثر و کارآمد گردند. عنصر فرماندهی یک نیروی نظامی غالباً تأثیر شدیدی بر فرهنگ سازمانی آن نیرو دارد.
یکی دیگر از نیازمندیها، نفراتی هستند که برای فرماندهی نظامی انتخاب میشوند. این نفرات که غالباً به آنها افسر اطلاق میشود به منظور فرماندهی کارکنان نظامی تحت امرشان انتخاب میشوند که شامل سربازان، ملوانان، تفنگداران دریایی یا خدمه هوایی میباشند که قادر به اجرای مأموریتها و وظایف عملیاتی تخصصی هستند. جای تعجب نیست که نظام نیز مانند سازمانهای تجاری که در آنها مدیران عامل، مدیران و کارکنان مختلف مأمور انجام کارهای تجاری روزانه به عنوان جزئی از یک عملیات تجاری هستند و یا باید مدیریت پروژههای تجاری را به عهده بگیرند، در سازمانهای نظامی نیز روشهای جاری و پروژه وجود دارد. در هنگام صلح که کارکنان نظامی غالباً در پادگانها یا سازمانهای نظامی ثابت دیگر مشغول به کار هستند، بیشتر به امور مدیریتی، آموزشی، تربیتی و پیشبرد فنآوری میپردازند. از دیگر وظایف کارکنان نظامی، ایجاد اطمینان از جایگزینی به موقع کارکنان بازنشسته با کارکنان جدید و مراقبت از میزان آمادگی نیروهای احتیاط است.
مسئله بعدی که نیازی اساسی برای یک نیروی نظامی تلقی میشود، قدرت تشخیص تهدیدات محتملی است که ممکن است بالفعل شوند. به این منظور برخی از بخشهای فرماندهی و دیگر بخشهای نظامی و حتی برخی از کارکنان غیرنظامی به امر شناخت تهدیدات میپردازند. آنها در آن واحد یک سازمان، یک سیستم و یک فرآیند را تشکیل میدهند که به آن سازمان اطلاعات نظامی گویند. دشواری استفاده از مفاهیم و روشهای اطلاعات نظامی در ذات پنهانی بودن اطلاعات مورد نظر نظام و در ذات زیرزمینی بودن تشکیلاتی نهفته است که عوامل اطلاعاتی در آنها کار میکنند تا بتوانند اطلاعاتی که ممکن است منجر به گسترش درگیری، آغاز نبرد یا تهاجم شوند را به دست آورند. یکی از مهمترین نقشهای اطلاعات نظامی تحلیل نظامی است که به منظور ارزیابی توانمندیهای نظامی مهاجمان بالقوه آینده و مدلسازی نبرد که به درک تفاوتهای بین دو نیرو کمک میکند استفاده میشود. این تحلیلها میزان صحت گفتههایی چون «چین و هند بزرگترین نیروهای مسلح جهان را دارند» یا «ایالات متحده نیرومندترین ارتش جهان را دارد» را از نقطه نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار میدهند.
ورود عناصر اطلاعات نظامی در اجرای سیاست پدافند ملی، امری مهم است زیرا سازمان متبوع ایشان تبدیل به اولین سازمان پاسخگو و منتقد نسبت به اهداف راهبردی سیاست مذکور در مقایسه با واقعیات تهدیدات مشخص میگردد. هنگامی که گزارشهای اطلاعاتی با سیاستهای مقرر مقایسه میشوند، فرماندهی میتواند در مورد اختصاص منابع مالی به افسران و افراد تحت امر ایشان تصمیمگیری کند و هزینههای نگهداری از امکانات نظامی را تأمین کرده و خدمات نظامی را برای آنها برقرار سازد. فرآیند تخصیص منابع مالی با تهیه بودجه نظامی سالانه که توسط یک سازمان مالی نظامی درون نظام تعیین میشود انجام میگردد. سازمانهای پشتیبانی نظامی مسئولیت خرید و عقد قرارداد تهیه اقلام و خدمات نظامی را در زمان صلح از اماکن مشخص و یا در زمان جنگ از مناطق محلی بر عهده دارند.
توسعه توانمندیها که گاهی آن را «قدرت نظامی» میخوانند، یکی از پیچیدهترین فعالیتهای بشری است زیرا که شامل عوامل زیر میشود: مقتضیات راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی به منظور مقابله با تهدیدات مشخص؛ دکترینهای راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی که توانمندیهای به دست آمده طبق آنها استفاده خواهند شد؛ شناخت راهکارها، روشها و سامانههایی که برای اجرای دکترینها استفاده میشوند؛ ایجاد معیارهای طراحی برای تولیدکنندگانی که اسلحه کافی و با کیفیت برای استفاده در صحنه نبرد میسازند؛ خرید راهکارها، روشها و سامانهها؛ ایجاد یک نیروی ساختاری برای استفاده از راهکارها، روشها و سامانهها به شکل مؤثر و کارآمد؛ ادغام راهکار، روشها و سامانهها در ساختار نیرو از طریق آموزش، تربیت و تمرین نظامی که ترجیحاً تداعیگر محیط نبرد باشند؛ ساخت سامانههای لجستیک نظامی که اجازه عملکرد متوالی و پیوستهٔ سازمانهای نظامی تحت شرایط جنگی و با در نظر گرفتن خدمات بهداری برای کارکنان و نگهداری تجهیزات را میدهد؛ ارائه خدماتی در جهت کمک به بازیابی سلامت کارکنان مجروح و تعمیر تجهیزات خراب؛ و سرانجام رفع بسیج نیروها پس از جنگهای آینده و انهدام جنگافزارهای جنگی که در زمان صلح به آنها نیاز نیست.
به جرأت میتوان گفت که تهیه دکترین نظامی مهمترین فعالیت در زمینه توسعه توانمندیها است زیرا این دکترین است که مشخص میکند که نیروهای نظامی در گذشته و حال چگونه در صحنه نبرد استفاده شده و بشوند و چه راهکارها و روشهایی توسط فرماندهی برای به کارگیری درست کارکنان ماهر، مسلح و مجهز در جهت رسیدن به اهداف محسوس و مقاصد جنگها، لشکرکشیها، نبردها، درگیریها، پیکارها یا حتی یک دوئل استفاده شوند. خط تمایز بین راهبرد و تاکتیک به راحتی قابل رسم نیست. با این وجود، تصمیم بر این که درباره کدام یک باید بحث کرد بیشتر به قضاوت شخصی تحلیلگران و تاریخنگاران نظامی بر میگردد. استفاده از نیروها در سطح سازمان بین راهبرد و تاکتیک را تحرک عملیاتی گویند.
ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. این پسینسازی از این خاستهاست که واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده گرفتهاند.
این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند اما چون با این فن آشنا نبودند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جاافتادن این واژه، در این امر کام یافتند.
نظام یا نیروی نظامی که در بسیاری از کشورها به طور کلی به آن ارتش گفته میشود غالباً سازمانی است که توسط ملت انتخاب و به قدرت میرسد
و معمولاً برای دفاع از کشور (یا حمله به دیگر کشورها) با تهدیدات بالفعل یا بالقوه به وسیلهٔ سلاح میجنگد. نظام، اصطلاحی مشتق از واژهٔ نظم در زبان عربی است. نیروهای نظامی غالباً به عنوان جوامعی درون جوامع دیگر عمل میکنند. این نیروها دارای جوامع نظامی ویژه، سیستم مالی، آموزشی، پزشکی و دیگر جنبههای یک جامعه فعال مدنی هستند.
شغل سربازی به عنوان جزئی از یک گروه نظامی، کهنتر از تاریخ مکتوب است. برخی از تصاویر باقیمانده از روزگار باستان کلاسیک، قدرت و فتوحات رهبران نظامی را به نمایش میگذارند. نبرد کادش در سال ۱۲۷۴ پیش از میلاد یکی از نقاط تعیینکننده در طول دوران حکومت فرعون رامسس دوم بود که بر روی مقبرهٔ وی جشن گرفته میشود. هزار سال بعد نخستین امپراتور چین متحد به نام کین شی هوانگ به قدری مصمم بود تا خدایان را با قدرت نظامی خود تحت تأثیر قرار دهد که به همراه ارتشی از سربازان سفالین دفن شد.[۱] رومیها نیز به امور نظامی توجه زیادی داشتند تا حدی که عهدنامهها و نوشتههای زیادی را در کنار مقادیر انبوهی از کتیبههای گرانقیمت حاکی از پیروزی برای آیندگان به جا گذاشتند.
در عصر حاضر، جنگهای جهانی و درگیریهای بزرگ و بیشمار تغییرات زیادی در شغل سربازی نسبت به دوران باستان به وجود آوردهاند. امپراتوریهای زیادی آمده و رفتهاند؛ دولتها رشد یافته و انحطاط یافتهاند؛ تغییرات اجتماعی هنگفتی رخ دادهاند و نیروهای نظامی همچنان بر روابط بینالملل تسلط دارند. نقش نظام در دنیای کنونی مانند دیگر دورههای تاریخی، نقشی مرکزی است.
اصطلاح نظام برگرفته از واژه نظم در زبان عربی است که اشاره به تشکیلات مرتب و آراستهٔ نیروهای مسلح دارد. از اصطلاحات مرکب با نظام میتوان به پیادهنظام، خدمت نظام، سوارهنظام یا مدرسه نظام اشاره کرد.
واژهی ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. برخی بر این باورند این پسینسازی از این رو انجام گرفته که واژهگزینان این واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده فرض کردهاند. این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند. جواد صبوحی معتقد است که چون آن واژهگزینان با این فن آشنا نبودهاند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جاافتادن این واژه، در این امر کام یافتند.
اما معادل اصطلاح نظام در زبان لاتین militaris است. این واژه به قولی برگرفته از ریشهٔ miles به معنای سرباز و به قول دیگر از ریشه mil-it به معنای حرکت در یک جمع یا توده گرفته شده است.[۴]
اصطلاح نظام به عنوان یک اسم اشاره به کل نیروهای مسلح یک کشور و یا فرماندهان آنها دارد. به طور کلی این اصطلاح به عناصر فیزیکی نیروهای مسلح، کارکنان، تجهیزات و فضای فیزیکی که آنها اشغال میکنند اطلاق میشود.
نظام (نظامی) به عنوان یک صفت به معنی سربازان یا سربازی و همچنین کل نیروهای مسلح است. دبیرستان نظام یا دانشگاه نظامی نمونههایی از این کاربردها هستند. امروزه اصطلاحاتی همچون خدمت نظامی، اطلاعات نظامی و تاریخ نظامی کاربردهای زیادی دارند.
معمولاً از اصطلاح تاریخ نظامی به عنوان تاریخ نبردها و نه صرفاً تاریخ وضعیت نظامی یک دوره برداشت میشود. این اصطلاح تا حدودی با تاریخ جنگها متفاوت است به این شکل که تاریخ نظامی به افراد و تشکیلات جنگی میپردازد و تاریخ جنگها بر روی سیر تحول جنگ تحت تأثیر فنآوری، دولتها و جغرافیا تمرکز میکند.
تاریخ نظامی اهداف متعددی دارد. یکی از این اهداف مطالعهٔ دستاوردها و اشتباهات گذشتگان به منظور تأمین جنگهای آینده است. از دیگر اهداف مطالعهٔ این تاریخ میتوان به ایجاد حس سنت نظامی به منظور خلق همبستگی نظامی اشاره کرد. حتی میتوان یکی از اهداف مطالعهٔ این تاریخ را جلوگیری از وقوع جنگهای محتمل خواند. دانش بشر درباره نظامها محدود به تاریخ مکتوب و شفاهی نبردهای نظامی، نیروهای زمینی، دریایی و هوایی درگیر در آنها است.
به طور کلی دو نوع تاریخ نظامی وجود دارد، هر چند که تقریباً تمام متون، دارای هر دو نوع هستند: تاریخ توصیفی که صرفاً به شرح وقایع درگیریها بدون اشاره به دلایل، اصل جریان، انتها و تأثیراتشان میپردازد؛ و تاریخ تحلیلی که میکوشد توضیحاتی در رابطه با دلایل، ماهیت، انتها و پسآیندهای درگیریها بیان کند تا از دانش درگیریها به طور کلی برداشت علمی کند و از تکرار اشتباهات در آینده جلوگیری به عمل آید. همچنین میکوشد تا در مفاهیم یا روشهای به کارگیری نیروها بهبود ایجاد کند و توجیهاتی برای نیاز به فنآوریهای جدیدتر بیان کند.
هر ملتی در تاریخ بشر، دلایل متفاوتی برای نیاز به نیروهای نظامی داشته است. چگونگی تعریف این نیازها، اساس تشکیلات، تجهیزات و شیوهٔ استفاده از امکانات را مشخص میکند. همچنین این تعریف مشخصکنندهٔ کارکرد یک نیروی نظامی در هنگام صلح و هنگام جنگ است. تمامی نیروهای نظامی، چه بزرگ و چه کوچک، سازمانهای نظامی هستند که باید اعمال مشخصی را انجام دهند و نقشهای خاصی را به عهده گیرند تا شایستگی انتخاب شدن را پیدا کنند. اگر در انجام این مأموریتها شکست بخورند، به آنها نامهایی چون نیروهای شبهنظامی، نیروی پدافند ملی، نیروی مقاومت ملی یا هر گونه نام دیگری که اشاره به وضعیت غیرنظامی دارد اطلاق میکنند. اینها برداشتهای رایجی است که نظام کشور آنها را تعریف میکند.
نیاز یک نیروی نظامی آن است که آن را به شکلی برقرار سازند که توانایی اجرای سیاست پدافند ملی را داشته باشد. با اینکه سیاست ممکن است توسط سیاستمداران یا تحلیلگران سیاسی تعیین شود، در پیادهسازی آن همواره نیاز به دانش کارشناسان ویژه در زمینه کارکردها و شیوههای انجام مأموریتهای نظامی بوده است. اولین مهارت، توانایی تشکیل یک نیروی هماهنگ است که بتواند در هنگامی که از آن خواسته شود بنابر سیاست مقرر عمل کند. بنابراین نخستین مأموریت نظامی تأمین فرماندهی نظامی است. یکی از وظایف فرمانده نظامی آن است که سیاست تعیینشده را به شکل مأموریتها و وظایف نظامی تفسیر کند و آنها را با استفاده از واژههایی بیان کند که توسط افراد تحت امر وی قابل درک باشند. این طرز بیان را در برداشت عامیانه، دستور مینامند. فرماندهی نظامی باعث میشود تا سازمان نظام با تفویض قدرت به ساختارهای سازمانی که ممکن است به بزرگی یک منطقه نظامی و یا به کوچکی یک گروه باشد، مؤثر و کارآمد گردند. عنصر فرماندهی یک نیروی نظامی غالباً تأثیر شدیدی بر فرهنگ سازمانی آن نیرو دارد.
یکی دیگر از نیازمندیها، نفراتی هستند که برای فرماندهی نظامی انتخاب میشوند. این نفرات که غالباً به آنها افسر اطلاق میشود به منظور فرماندهی کارکنان نظامی تحت امرشان انتخاب میشوند که شامل سربازان، ملوانان، تفنگداران دریایی یا خدمه هوایی میباشند که قادر به اجرای مأموریتها و وظایف عملیاتی تخصصی هستند. جای تعجب نیست که نظام نیز مانند سازمانهای تجاری که در آنها مدیران عامل، مدیران و کارکنان مختلف مأمور انجام کارهای تجاری روزانه به عنوان جزئی از یک عملیات تجاری هستند و یا باید مدیریت پروژههای تجاری را به عهده بگیرند، در سازمانهای نظامی نیز روشهای جاری و پروژه وجود دارد. در هنگام صلح که کارکنان نظامی غالباً در پادگانها یا سازمانهای نظامی ثابت دیگر مشغول به کار هستند، بیشتر به امور مدیریتی، آموزشی، تربیتی و پیشبرد فنآوری میپردازند. از دیگر وظایف کارکنان نظامی، ایجاد اطمینان از جایگزینی به موقع کارکنان بازنشسته با کارکنان جدید و مراقبت از میزان آمادگی نیروهای احتیاط است.
مسئله بعدی که نیازی اساسی برای یک نیروی نظامی تلقی میشود، قدرت تشخیص تهدیدات محتملی است که ممکن است بالفعل شوند. به این منظور برخی از بخشهای فرماندهی و دیگر بخشهای نظامی و حتی برخی از کارکنان غیرنظامی به امر شناخت تهدیدات میپردازند. آنها در آن واحد یک سازمان، یک سیستم و یک فرآیند را تشکیل میدهند که به آن سازمان اطلاعات نظامی گویند. دشواری استفاده از مفاهیم و روشهای اطلاعات نظامی در ذات پنهانی بودن اطلاعات مورد نظر نظام و در ذات زیرزمینی بودن تشکیلاتی نهفته است که عوامل اطلاعاتی در آنها کار میکنند تا بتوانند اطلاعاتی که ممکن است منجر به گسترش درگیری، آغاز نبرد یا تهاجم شوند را به دست آورند. یکی از مهمترین نقشهای اطلاعات نظامی تحلیل نظامی است که به منظور ارزیابی توانمندیهای نظامی مهاجمان بالقوه آینده و مدلسازی نبرد که به درک تفاوتهای بین دو نیرو کمک میکند استفاده میشود. این تحلیلها میزان صحت گفتههایی چون «چین و هند بزرگترین نیروهای مسلح جهان را دارند» یا «ایالات متحده نیرومندترین ارتش جهان را دارد» را از نقطه نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار میدهند.
ورود عناصر اطلاعات نظامی در اجرای سیاست پدافند ملی، امری مهم است زیرا سازمان متبوع ایشان تبدیل به اولین سازمان پاسخگو و منتقد نسبت به اهداف راهبردی سیاست مذکور در مقایسه با واقعیات تهدیدات مشخص میگردد. هنگامی که گزارشهای اطلاعاتی با سیاستهای مقرر مقایسه میشوند، فرماندهی میتواند در مورد اختصاص منابع مالی به افسران و افراد تحت امر ایشان تصمیمگیری کند و هزینههای نگهداری از امکانات نظامی را تأمین کرده و خدمات نظامی را برای آنها برقرار سازد. فرآیند تخصیص منابع مالی با تهیه بودجه نظامی سالانه که توسط یک سازمان مالی نظامی درون نظام تعیین میشود انجام میگردد. سازمانهای پشتیبانی نظامی مسئولیت خرید و عقد قرارداد تهیه اقلام و خدمات نظامی را در زمان صلح از اماکن مشخص و یا در زمان جنگ از مناطق محلی بر عهده دارند.
توسعه توانمندیها که گاهی آن را «قدرت نظامی» میخوانند، یکی از پیچیدهترین فعالیتهای بشری است زیرا که شامل عوامل زیر میشود: مقتضیات راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی به منظور مقابله با تهدیدات مشخص؛ دکترینهای راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی که توانمندیهای به دست آمده طبق آنها استفاده خواهند شد؛ شناخت راهکارها، روشها و سامانههایی که برای اجرای دکترینها استفاده میشوند؛ ایجاد معیارهای طراحی برای تولیدکنندگانی که اسلحه کافی و با کیفیت برای استفاده در صحنه نبرد میسازند؛ خرید راهکارها، روشها و سامانهها؛ ایجاد یک نیروی ساختاری برای استفاده از راهکارها، روشها و سامانهها به شکل مؤثر و کارآمد؛ ادغام راهکار، روشها و سامانهها در ساختار نیرو از طریق آموزش، تربیت و تمرین نظامی که ترجیحاً تداعیگر محیط نبرد باشند؛ ساخت سامانههای لجستیک نظامی که اجازه عملکرد متوالی و پیوستهٔ سازمانهای نظامی تحت شرایط جنگی و با در نظر گرفتن خدمات بهداری برای کارکنان و نگهداری تجهیزات را میدهد؛ ارائه خدماتی در جهت کمک به بازیابی سلامت کارکنان مجروح و تعمیر تجهیزات خراب؛ و سرانجام رفع بسیج نیروها پس از جنگهای آینده و انهدام جنگافزارهای جنگی که در زمان صلح به آنها نیاز نیست.
به جرأت میتوان گفت که تهیه دکترین نظامی مهمترین فعالیت در زمینه توسعه توانمندیها است زیرا این دکترین است که مشخص میکند که نیروهای نظامی در گذشته و حال چگونه در صحنه نبرد استفاده شده و بشوند و چه راهکارها و روشهایی توسط فرماندهی برای به کارگیری درست کارکنان ماهر، مسلح و مجهز در جهت رسیدن به اهداف محسوس و مقاصد جنگها، لشکرکشیها، نبردها، درگیریها، پیکارها یا حتی یک دوئل استفاده شوند. خط تمایز بین راهبرد و تاکتیک به راحتی قابل رسم نیست. با این وجود، تصمیم بر این که درباره کدام یک باید بحث کرد بیشتر به قضاوت شخصی تحلیلگران و تاریخنگاران نظامی بر میگردد. استفاده از نیروها در سطح سازمان بین راهبرد و تاکتیک را تحرک عملیاتی گویند.